Memento mori

~ زندگی کن ~

Memento mori

~ زندگی کن ~

Memento mori

به قول دوستان مرزی بین تخیل و واقعیت نمی بینم!

+ اگر حرفی داشتید اون بالا می تونید من و پیدا کنید :)

پیام های کوتاه

هر خری را که دیدید، برایش اسم بگذارید!

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۲۱ ب.ظ

در حال خواندن داستانی بودم که در آن به چیزی بر خوردم که از آن خوشم نمی‌آید؛ استفاده از اسم حیوانات برای فحش دادن!

به فکر فرو رفتم...اسم حیوانات؟! یعنی اسم همهٔ خرهای دنیا "خر" است؟! مگر ما به همهٔ خودمان "آدم" می گوییم که به همه " خر" ها "خر" می گوییم؟ اگر به خاطر شباهت است که ما هم در خیلی چیزها ممکن است شبیه همدیگر باشیم؛ پس چرا اسم‌های متفاوت بر روی هم می‌گذاریم؟ کما اینکه مورد داشتیم هم اِسم هایی بودند که متفاوت از هم از آب درآمده‌اند و کسانی هم بوده‌اند که اسمشان 180 درجه با هم فرق داشته ولی در درون شباهت زیادی به هم داشته‌اند؛ پس چرا در انتخاب اسم هیچوقت به این چیزها توجه نمی‌شود؟ چرا جریان منطقی نیست؟ و اصلاً چرا هر حیوانی نباید اسم مخصوص به خود را داشته باشد؟

شاید که هرچه هست از اهلی بودن* و نبودن است؛ که تا کسی اهلی یا به عبارتی مورد علاقه کسی نباشد اسم مخصوص هم نمی‌گیرد.

فکر کنم اسم مخصوص یعنی حالا می‌شود گفت تو در غل و زنجیر کسی هستی که آن نام را با احساس مخصوص به خودش از پیشینه آن اسم، برایت انتخاب کرده.

خوب یا بد این غل و زنجیر شدن را نمی‌دانم؛ نمی‌دانم، شاید حتی غل و زنجیر تعبیر مناسبی نباشد، فقط میدانم در پس یک نام گذاری به ظاهر ساده احساسات زیادی نهفته است؛ برای هر دو نفر، که حتی شاید متوجه اش نشوند.

شاید که حیوانات هم خودشان بر روی خودشان اسم مخصوص می‌گذارند؛ یا خدا برایشان گذاشته و ما خبر نداریم؛ و در نهایت شاید خدا ازادشان گذاشته به حال خودشان که اینگونست...

و اگر مورد آخر درست است پس چرا یک سری حیوانات مثل "خر" را در جُرگه حیوانات اهلی می دانند؟ مگر نه اینکه تا کسی برایت اسم نگذارد نمی شود "اهلی" شد؟

راستی! چرا اصلا به حیوانات وحشی می گویند "وحشی" ؟ از کجا معلوم؟! شاید آن‌ها هم "اهلی" باشند...

 

* اهلی کسی شدن اصطلاحی برگرفته از کتاب "شازده کوچولو" نوشته: آنتوان دو سنت اگزوپری


پ.ن: یادداشتم برای مسابقه نقطه سر خط که لحظه اخر جفت و جورش کردم و فرستادم و در اخرم برگزیده نشد :))

پ.پ.ن: شیفته ی نتیجه گیری اخرشم :)) که شاید حیوانات وحشی هم اهلی باشند! کلا زدم همه چی رو کنفیکون کردم :)))))
پ.پ.پ.ن: با تشکر از اقای مداحی بابت انتخاب عنوان :))


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۵
فو فا نو

نظرات  (۱۴)

شما گمون کنم هر وقت پست جدید بزارید به ما سر میزنید نه؟خخخ.
قبلا هم خوندم ولی بازم خوندم و به نظرم یادداشت خوبی بود. حقش نبود که برگزیده نشه بین اون همه یادداشت بی کیفیت.
پ.ن: خواهش میکنم.
پاسخ:
یه چیزی تو همین مایه ها ک گفتید :دی اخه زیاد تو وبلاگا نمیچرخم.
خوبه ک خوب میبینیدش یه کوچولو هم تغییر دادمش ک محسوس نیس اصن خخخ
اگر هم تغییر دادید من متوجه نشدم. چون خیلی گذشته از وقتی که خوندمش.
پاسخ:
بعد دیدن جوابم گفتین یا قبلش؟ :/ فک کنم قبلش بوده :دی
تغییر دادم ولی محسوس نیست :))
نه بعد از جواب گفتم. گفتین تغییر دادم من هم گفتم اگر تغییری بوده من متوجه نشدم که تغییر کرده چون خیلی وقت پیش این متن رو خونده بودم.
پاسخ:
اها :))
هوممم خیلی خر تو خر شد نفهمیدم چی شد :دی :))))))) باید یه چندباری بخونمش آخه یادداشت های تو خیلی عمقی هستن :)
پاسخ:
خخخخخ خر تو خر :))) انشاالله ک معنیشو بگیری :))) مرسی ک میخونی ^_^
تا قبل از نتیجه گیریش خیلی خوب بود ^__^
نتیجه گیریشم نه که بد باشه، فقط یه کم انگار اون حالت درک کنندگیشو کم کرده :دی
نقد رو حال کردی :))))))))
پاسخ:
بلی بلی دمت گرم :))))
چ خوب ک از یه مطلبم خوشت اومد بالاخره ^_^
متوجه ام چیزی ک میگی رو هم، من خودم چون خیلی میرم تو عمقش دوسش دارم ولی! برا همین دلم نمیاد برش دارم، شما ب بزرگی خودت ببخش:دی
خب طبیعتا افراد باید یه پیشینه ای از شازده کوچولو و مفهوم ارایه شده در اون در مورد "اهلی شدن" رو میدونستند پیش از خوندن مطلب.
پاسخ:
ینی کسی تو جمع ما هم هست ک شازده کوچولو رو نخونده باشه؟ خخخ
چیزایی که از متن فهمیدم:
1: شاید یه سریا باشن که برات مهم باشن و ازشون سود ببری و شاید ازشون سود ببری و برات مهم باشن و خودت ندونی که برات مهم هستن و یه جورایی از نیاز درونی ات بهشون بی خبری؛ پس بهشون اهمیت نمیدی و اصلا خودت رو درگیر اون ویژگی هایی که درون اونها بوده و باعث شده که توی زندگی، واست مفید باشن نکنی و یه جورایی اون احساست رو )البته اگه باشه( نسبت به اونها سرکوب میکنی
پاسخ:
WOoOoOow من موقع نوشتن اصن فکر این که میگین نبودم، ینی شایدم تو ناخوداگاهم بودم و خودم نمیفهمیدم خخخخ خلاصه که دمتون گرم، برداشت خیلی جالبی بود، کیف کردم واقعا ^____^
2: اینکه یکی اهلی بشه، صرفا به این معنا نیست که برات سود داشته باشه! چون ممکنه یکی در عین اینکه وحشی هستش،برامون احساس خوشایندی رو بوجود بیاره؛ پس در نتیجه، اون برامون اهلی میشه و حتی میتونه لیاقت داشتن یک اسم خاص رو هم داشته باشه...
پاسخ:
 اولین بارمه یکی از متنم همچین چیزایی درمیاره و میره تو عمقش ینی شاید بازم بوده ولی لااقل ب من نگفتن؛ من این حس خوب الان رو مدیون شمام :)))) مرسی واقعا، خیلی خیلی مرسی :)))))))))
همچنان میگم من موقع نوشتن درین حد نمادین بش فکر نکردم و بیشتر منظورم ظلم ما ب حیوونا و نادیده گرفتنشون بود خخخخ ولی با این برداشتاتون الان دارم خیلییییییی کیف میکنم ^___^ کاش همه همچین برداشتایی کنن... ب این ک نوشتن رو ادامه بدم امیدوار شدم اصن :))))
3: اینکه برای یک کسی که دوسش داریم و برامون مهمه، اسم خاص میذاریم ، طبیعتا به این دلیل بوده که یک صف خاصی رو داشته که با اون اسم، صفتش هم شناسایی میشه؛ اما این فقط دیدگاه ماست... ممکنه اون شخص یا اون چیز، اصن واجد اون صفت نباشه و فقط اینجوری به نظر اومده باشه؛ دقیقا مثل سی که اسمش صادق باشه، ولی اصلا آدم راستگویی نیست... از طرفی هم ممکنه که اصن اون صفت، کلا یه چیز تخیلی بوده باشه! ینی مثلا من اسم بچه سگی که بابام برام خریده رو مثلا بذارم:"آرام کوچولو"؛ اما هنوز آرام بودن این بچه سگ، برام اثبات نشده و این اسم، صرفا یک آرزو یا شایدم رویای خیالبافانه س و صرفا قراره نشون بده که من دوس داشتم یک سگ کوچولو و آروم داشته باشم؛ اما در انتها، اون سگ کوچولو، یک سگ شکاری وحشی)!( از آب درمیاد که وقتی سن اش بیشتر میشه؛ سایز بدنش تغییر میکنه و دیگه نشونی از کوچولو بودن نداره دی:
کمرم شکست دی:
پاسخ:
خسته نباشید و خداقوت :)))) بازم ممنون :)
۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۰ مجتبی آستانه
فحوای تیتر خوب بود ها. ولی تیتر نبود! خودش یه داستان بود!! این باس به عنوان زیر تیتر انتخاب می شد به نظرم!
پاسخ:
زیر تیتر چیه؟ اره داستان داره ولی ب نظر من قشنگه و ب متن میااد :)))
خب مجتبی جان ای الان ناراحتی داشت؟ خخخ. دمت گرم که گفتی. الان که فکر مکنم میبینم راست مگی.
۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۴ مجتبی آستانه
زاویه دید و نگاهتون خیلی خیلی جالب بود. این مقوله ای که هر خری خر نیست یه تفکر خلاقانه س. شاید اگه این متن بخشی از کتاب یه آدم معروف بود صدها جا باز نشر میشد.
متن به نظرم بعد از فکر کنم تون افت می کنه و یه در هم پیچیدگی رو حس می کنم. داستان کوتاهتون ازین بهتر بود. اما یادداشتتون هم از یه سری یادداشت آدمای محترم برگزیده شده بهتر بود.
پاسخ:
چ خوب ک میگین جالب و خلاقانه و همینطور جمله بعدیش :))))))) ^_^
ازون فکر کنم متن از منطقی بودن خالص درمیاد و میره رو تحلیلای نویسنده و همینطور احساسی نویسی و ب بازی با فکر و تخیل مخاطب :)) افت رو نمیدونم ب معنای واقعی کرده یا نه، یه نفر میگفت قسمت دوم بهتر بود حتی اخه خخخ خودمم دوسش دارم اخه. ولی حق میدم ک همچین نظری داشته باشین :)
ممنونم :) و چ جالب ک همچین نظری دارین :))
۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۷ مجتبی آستانه
تیتر برای خودش یه سری اصول هایی داره. یکی تعداد کلمه س. زیر تیتر در واقع جمله ای کوتاهه که در مورد متن هست و دقیقا زیر تیتر هم استفاده میشه
پاسخ:
اها متوجه شدم. البته تو جیم رو تیتر میزنن جای زیر تیتر خخخخ
ما خر و سگ و حیوانات رو فحش میدونیم چون به صفات وویژگی ها و نکات مثبت اون ها نگاه نمیکنیم و یادمون میره هیچ چیز توی مخلوقات ناپسند نیست یا کاملا ناپسند نیست و این نگاه اشتباه ماست
پس تنها به صفات نه چندان خوبشون نگاه میکنیم و اون ها اهلی ما نمیشن و بی تفاوت از کنارشون میگذریم و به شباهت های ظاهری اون ها بسنده میکنیم و همه رو خر خطاب میکنیم مثلا
هر چند من با "اهلی" توی متنت مشکل دارم 😊
چون من برای بعضی ادم ها اسم انتخاب میکنم که صرفا از روی ویژگی و صفات اون شخصه وربطی به احساسم نداره.
شاید بهتر باشه اهلی به معنای مورد توجه بودن باشه یعنی تو به اون شخص توجه کردی و صفات ودرونیاتشم دیدی و به ظاهرش بسنده نکردی
و فکر میکنم این که خرها اهلی اند اما اهلی نیستند هم به خاطر تفاوت نگاه هستش
و جمله اخر متن هم بسیار بسیار عالی
:)