نمیتونم (درست حسابی) بنویسم و ایضا بخونم، چند وقتی میشه...
دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۴ ق.ظ
ینی میخواما، ولی نمیتونم...
صرفا اومدم به زور 4 تا جمله بنویسم و یه توضیح خیلی کلی و کوچولو بدم و بگم که حال ذهنم خوش نیست و میخوام برم خلوت کنم با خودم و خودش، بلکم کارم درست شد، برا همین فعلا رسما میرم. اگرم تا الان نگفتم برا این بود که فکر نمیکردم جدی باشه...
از طرف خودم مطمئنم برمیگردم؛ دیگه بقیه اش دست خداست...
هر چن حالا کسی هم منتظر نیس :)) ولی خب گفتم گفتنش بهتر نگفتنه.
پ.ن: از دعاهای خیرتون خصوصا عاقبت بخیری به شدت استقبال میشه... :دی
پ.پ.ن: امیدوارم درسم بتونم بخونم...
صرفا اومدم به زور 4 تا جمله بنویسم و یه توضیح خیلی کلی و کوچولو بدم و بگم که حال ذهنم خوش نیست و میخوام برم خلوت کنم با خودم و خودش، بلکم کارم درست شد، برا همین فعلا رسما میرم. اگرم تا الان نگفتم برا این بود که فکر نمیکردم جدی باشه...
از طرف خودم مطمئنم برمیگردم؛ دیگه بقیه اش دست خداست...
هر چن حالا کسی هم منتظر نیس :)) ولی خب گفتم گفتنش بهتر نگفتنه.
پ.ن: از دعاهای خیرتون خصوصا عاقبت بخیری به شدت استقبال میشه... :دی
پ.پ.ن: امیدوارم درسم بتونم بخونم...
۹۵/۰۳/۱۰