Memento mori

~ زندگی کن ~

Memento mori

~ زندگی کن ~

Memento mori

به قول دوستان مرزی بین تخیل و واقعیت نمی بینم!

+ اگر حرفی داشتید اون بالا می تونید من و پیدا کنید :)

پیام های کوتاه

۸ مطلب با موضوع «دیالوگ» ثبت شده است

ادامه ی خاله موهات میوه هم میده تو تابستون؟

-------

وقتی اومد تو اتاق دید که خاله اش داره موهاشو کوتاه یا بهتره بگم سرشو کچل یا همون کلچ میکنه.

دوید رفت دستشو گرفت و گفت:

- خاله مگه قلال نبود تابستون که شد میوه بدن؟ خو املوز اول تابستونه پس چیا پاییز شده؟ اصن این دفعه که اونا دارن فلال نمیچونن که. چیا دالی به زول فلالیشون میدی؟

- من فراریشون ندادم. خودشون میخوان برن. خودشون میگن که دیگه نمی خوان سبز شن.

- خاله پس بدشون به من. من میرم اینا رو تو باغچه خاک میچونم اون وقت اگر نخوانم مجبورن دوباره سبز، اوووم نهههه، سیاه شن. نگا خاله، از وقتی کندیشون سفید شدن. دوباله سیاه میشن، نه؟ اصن حتی اگل دوباله سیاه نشن هم با چسب می چسبونمشون لو سرت. باشه؟ میشه بخندی؟


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۲:۲۵
فو فا نو
۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۳:۰۹
فو فا نو

آهنگ

- وای کلی مرسی. اتفاقا الان دوس داشتم یکم خودمو رنگی کنم. نمردیم و تلپاطی هم انجام دادیم یه بار تو عمرمون!

+ اممم دوس ندارم تو ذوقت بزنم، ولی خب برا خودم گرفتم! البته تو هم خواستی می تونی ازش استفاده کنی! ولی لااقل یه ذره تهش بذار بمونه؛ که بتونم بوش کنم.


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۰۲:۴۸
فو فا نو
آهنگ

تو ماهی و من فوفی این ایینه کاشی

ورژن یک

+یکم جمع و جور تر بشینین که من و باقی رفقاتونم بتونیم خودمونو ببینیم اون تو؛ لطفا!

- باشه


ورژن دو

+یکم جمع و جور تر بشینین که من و باقی رفقاتونم بتونیم خودمونو ببینیم اون تو؛ لطفا!

- اونا اگر ما اون تو باشیم انگار خودشونن، عب نداره. راجع ب خودتم خب اون همه ایینه، برو یه جا دیگه!

+ راست میگینا؛ باشه.


ورژن سه


+یکم جمع و جور تر بشینین که من و باقی رفقاتونم بتونیم خودمونو ببینیم اون تو؛ لطفا!

- به جای این میتونی زاویه دیدتو عوض کنی. اگر یکم بیای جلوتر، میبینی که هم همه ی ما اون توییم، هم خودت!

+ راست میگینا؛ باشه.


نتیجه اخلاقی:

به پدر و مادر خود نیکی کنید!

شوخی کردم!

نتیجش به عهده دانش اموز :دی

این جدی بود :)

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۵۱
فو فا نو

- خاله چیا موهات فلال کلده بودن؟
- چون پاییز بود
- یعنی چون بهال شد بلگشتن؟
- اره، چون بهار شد
- خاله موهای همه همینطوله؟
- نه خاله. بعضیا تو زمستون که میون پاییز و بهاره گیر میکنن و دیگه موهاشون برنمیگرده
- همونا که بهشون میگن کلچ؟
- کلچ نه؛ کچل. اره همونا.
- ولی موهای مامان بزلگه که بیشتر شبیه زمستونه.
- نه اونا تو تابستونن. میوه هاشون میرسه و بعد تعطیل میشن...


چهار فصل زندگی من
با موهای تو تعیین میشود
کوتاهش که کنی
پاییز است
مدت زمانی که
طول می کشد نیرو جمع کند
تا دوباره رشد کند
زمستان
بالا بلند که شد
بهار
وقتی از درون گل های سرت
بیرون میزنند و
میوه می شوند هم
تابستان

پ.ن: همینطوری یهو طور تراوش کرد! :دی

۱۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۴۵
فو فا نو
دختر در کادر سفید پایین صفحه تلگرام، حروف را پشت سر هم سوار کرد: خب حالا که کسی رو نداری منو مث خواهرت بدون و با من حرفاتو بزن
پسر جواب داد: ولی میگن خواهر برادر مجازی خوب نی، حالا چکار کنیم؟
دختر جواب داد: خب منو مث داداشت بدون پس
پسر: ولی اخه تو دختری
دختر: خب تو که صدامو نشنیدی از کجا میدونی؟ شاید پسر باشم!
پسر: پس میشه صدات بزنم امید؟
آرزو: باشه

پ.ن: یه مکالمه الکی بود که یهو ب ذهنم رسید در توصیف ادمایی که واقعا قصد بدی از حرف زدن با هم جز یه دوستی بر پایه انسانیت ندارن. کار به جنبه روانشناسی و فلانشم ندارم که بعدش چی میشه اگر این رابطه شکل بگیره چون حرفم الان این نیس اصن! فقط خواستم حس اون لحظه شون رو بگم که حرفاشون واقعا صادقانه اس. حالا معصومیته حس شد یا نه؟ :)) 

پ.پ.ن: میخوام ببینم کارم تو انتقال احساس و درصد باورپذیریش توسط مخاطب فارغ از چیزایی که بالا هم گفتم چطور بوده


۱۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۰۸
فو فا نو


- پام میخاره، تو رو خدا بیا بخارشون بلکم خفه شن! خودت ک میدونی...من دستی ندارم ک بخارونمش.

+ خار؟ خار مگه محافظ گل نیس؟ چرا میگی خفه شن؟ یا اصلا از کجا معلوم میخارن شاید که مینازن و دلشون نوازش میخواد...هووم؟ اگر دلشون خاریدن میخواست که بعد خاروندن قرمز و زخم نمیشدن که...

- چی میگییی؟!!! شاعر شدی؟ یه کلام بگو نمیخوام بخارونم برات دیگه! اصلا از اولشم نباید منتت رو میکشیدم. اخه خدا این بود رسمش؟ که ما رو محتاج بقیه کنی و اینجوری جوابمون رو بدن جای کمک؟

+ خب امتحانش که ضرر نداره! به جای خاریدن بذار بیام برات نازش کنم ببینیم چی میشه هوم؟

- وااااای باشه باشههه، تو فقط بیا بعدش هر غلطی خواستی بکن!


.

.

.

+ خب چطوره؟

- هوووم 

+ یعنی الان بهتری؟ دیگه عصبانی نیستی؟

- اره، میگم خودمونیما شاید ک اصن خدا سر عمد یه کاری کرده من اینطوری شم که یاد بگیرم دیگه وقتی جایی از بدنم میخارید اش و لاشش نکنم، هوووم؟



پ.ن: دلم برا نوشتن تو اینجا کلی تنگ شده ولی فعلا متن اماده ندارم ک بذارم اینجا پس اینو ک یه نوشته قدیمی بود رو گفتم بذارم لااقل هوسم بریزه :))

البته یکمم تغییرش دادم ک بهتر شه. امیدوارم خوب شده باشه :))

 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۴
فو فا نو

- درشو باز کنید. خواهش میکنم بازش کنید. ینی اینجا یه روزنه هم نیس؟ نمیخواستم اینجوری شه. تو رو خدا
+ ولی مگه این خودت نبودی ک میخواستی همه چی رو بدونی و برا همین بیش از حد ظرفیتت و بدون حل کردنشون تند تند ب چیزای جدید فکر کردی؟
- ولی الان دیگه نمیخوام. اخه من نمیدونستم اینجور میشه. خواهش میکنم بازش کنید
+ ولی خودت ک دیدی هر روز بیشتر دارن احاطه ات میکنن و رو هم دیگه میوفتن و نمیتونن حرکت کنن و جلوی راه تو ام میگیرن. و این ینی با اینکه جلوی روت این اتفاقا افتاد و میتونستی از قبل نتیجه رو تخمین بزنی نمیخوای فکرایی ک ب دنیا اوردی رو قبول کنی؟ اینجا مث اونجا نیس ک اگر بچه هات رو نخواستی بفرستی یتیم خونه یا پیش زن یا شوهر طلاق داده ات. اینجا مجبوری بچه هاتو خودت نگه داری.
سرش را ب زیر می اندازد، صدایش میلرزد : باشه، ولی من نیتم بد نبود، نمیخواستم ب کسی اسیب برسونم، من فقط، فقط...
وسط حرفش حرف میزند: متوجه هستم، ولی این ک توشی چیزی هس ک خودت با بچه هات دور خودت ساختی، با فکرهات، پس مجبوری تحمل کنی...
آهان، ولی یه راه برا بیرون اومدن هس، اینکه با ملایمت باهاشون رفتار کنی و زخم هاشون رو ببندی ک بتونن پر بکشن و برن...

پ.ن: این چی بود من نوشتم یهو؟ اینا کین؟ اینجا کجاس؟ من چی میگم؟ اینا چی میگن؟ :|

همش کار این اهنگه اس +
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۷
فو فا نو