سر نوشت: "شماره دو" برگرفته از لطیفه ای قدیمی و به قول بچه ها معنی اش PP است.
داشتم فیلم The Martian را نگاه میکردم که رسیدم به آن جاییش که کاراکتر مذکور با همین شماره دو به
ظاهر بی مصرف و بد توانست سیب زمینی هایش را رشد دهد و به واسطه خوردن سیب زمینی ها از مرگ نجات پیدا
کند که به یکباره، مادر محترم آمدند درون اتاق و گفتند که اگر شماره دو هم
بودی زمین را آباد می کردی و این چه وضعش است که همش پای کامپیوتر نشسته ای
و حرف هایی از این قبیل را به خورد گوش بنده دادند و بعدش هم بدون اینکه متوجه شوم از اتاق بیرون رفتند؛ آخر من تمام فکرم پیش شماره دو بود که نگاه کن، با
اینکه مفید است چقدر در حقش اجحاف می شود و همیشه همه جا به عنوان فحش و چیز خیلی بد و چندش آوری از او یاد می شود؛ که حرف مادرم در ذهنم تکرار شد: "اگر شماره دو هم بودی زمین را اباد می کردی" بله، مادرم نادانسته از شماره دو دفاع کرده بود؛ ولی خب از طرفی دیگر مرا خوار و
ذلیل کرده بود.
خب همین دیگر. بیاید از حق شماره های دو دفاع کنیم، حتی اگر
خودمان بی مصرف تر از آن ها باشیم، تا شاید با گرفتن حق شماره دو های مذکور
با مصرف شویم!
راستی گفتم مذکور! چطور است سر راه حقمان از این بابت را هم بگیریم؟ منظورم با خوانندگان زن این نوشته است، آخر مذکور از مذکر می اید. به نظرتان چرا نمی گویند "مونوث"؟ حداقل وقتی چیز مورد نظر مونث باشد هم، این را بگویند، ما راضی ایم. اگر هم مشخص نباشد جنسیتش چیست به "مذنوث" هم راضی ایم، والا به جان خودمان.
چپی(!) شاید هم منظور "موز کور" بوده. چطور است برویم حق موز ها را هم بگیریم؟
پا نوشت: اگر میشه لطفا برداشتتون رو از متن بگید که بدونم چیزی که تو ذهنم بود رو تونستم درست منتقل کنم به مخاطب یا نه...
