پیش نوشت: اگر حوصله تان میرسد یک بار با این آهنگ و دفعه بعد با این یکی این متن را بخوانید و تفاوت را احساس کنید اگر هم نمیرسد
که همان یک بار را بدون هیچ اهنگی بخوانید و به حس خودتان برای غمگین شدن یا حس
خوب گرفتن از این متن اعتماد کنید...
دکمه
ای که رویش دو تا خط موازی کوتاه کشیده شده را میزنم و همزمان با پخش شدن صدا فکر میکنم
منی که از تو فقط یک صدای ضبط شده برایم مانده چه کنم؟ یعنی باید مثل پرنس چارمینگ* دوره بگردم و دکمه پلی ضبطم را بزنم و به ادم ها بگویم
با صدای پخش شده لب بزنند تا بلکه اینگونه بتوانم تو را پیدا کنم؟
چه
می گویم؟ مثل اینکه خرفت شده ام... به نظرت بهتر نیست به جای لب زدن بگویم حرف بزنند و
صداها را مقایسه کنم؟ اینجوری بهتر نیست؟ ولی صبر کن... همیشه صداهای ضبط
شده با اصل قضیه فرق دارند پس اینجوری نمیشود.
خب رسیدم به مباحث فلسفی عقیدتی.
حالا
می گویی منی که از تو صدای اندیشه هایت برایم درون ضبطم مانده چه کنم؟
یعنی باید بروم با کل مردم جهان بحث فلسفی عقیدتی کنم تا بتوانم مشابه
ترینش به عقاید تو را پیدا کنم و انوقت سرخوشانه فکر کنم آن تویی؟
- هی فلانی داری چیکار میکنی؟ قرصاتو خوردی؟
- اهنگ گ...گوش میدم. اره...
دروغ گفتم، نخورده بودم ولی الان این مهم نیست، مهم الان فقط این است که با شنیدن صدایم یادم آمد...
هی
می شنوی؟ منی که از تو فقط خودم برایم مانده چه کنم؟ پاک یادم رفته بود که
این ها صدای خودم است و این ضبط توست که این ها را ضبط کرده.
میرسم
به جایی که صدای قهقهه می اید، مطمئنم این دیگر خودت هستی، دلیلی هم برایش ندارم فقط یک چیزی ته دلم میگوید که این باید خودِ خودت باشی.
پس
شاید باید به صدای قهقهه ات امیدوار باشم؟ یعنی باید دلقکی شوم و کل مردم
جهان را بخندانم و دکمه پلی ضبطم را بزنم و خنده ها را با آن مقایسه کنم تا بتوانم
تو را پیدا کنم؟ فکر نکنم صدای قهقهه ها حتی اگر از ته چاه هم دربیایند به خاطر حسی که درون آن هاست با
اصلشان فرقی کنند؟ هوم؟
* شوهر سیندرلا