منو یاد طرز زندگی دوستی از گذشته میندازه، یه دوست خوب...
یا شایدم بد!
~~~~~~
هنگام بزرگ شدن هرگز دوستی نداشتم
پس آموختم که تنها دوستم ، فقط خودم باشم
فقط خودم ، فقط خودم ، فقط خودم
و در بیرون راهم را پیدا خواهم کرد
در هر صورت تنهایی غذا خوردن در مدرسه را دوست دارم
پس درست همینجا خواهم ماند
همینجا ، همینجا ، همینجا
و در بیرون راهم را پیدا خواهم کرد
پس فقط به اتاقم می روم و ساعت ها با ماه خلوت می کنم
و فکر می کنم آیا کسی هست که اسمم را بداند
آیا برای مردنم گریه خواهی کرد ؟
آیا چهره ام را به خاطر خواهی آورد ؟
پس یک روز وسایلم را جمع کردم ، از خانه بیرون زدم
و گذشته ام را به دور دست ها سپردم و خندیدم
خندیدم ، خندیدم ، خندیدم
ظاهرا در بیرون راهم را پیدا خواهم کرد
گاهی نمی دانم چه کنم ، گاهی سر درگمم
گاهی پی می برم که احساس خوبی ندارم
پس گریه می کنم ، گریه می کنم ، گریه می کنم
پس فقط به اتاقم می روم و ساعت ها با ماه خلوت می کنم
و فکر می کنم آیا کسی هست که اسمم را بداند
آیا برای مردنم گریه خواهی کرد ؟
آیا چهره ام را به خاطر خواهی آورد ؟
ترجمه از انجمن : http://forums.animworld.net/
دانلود اهنگ : http://safeurls.eu/UW4B