
نیشش باز می شود و می گوید: اهههه خالهههه لب خند لب خند.
پ.ن: من خاله نمی شم هیچوقت به اون شکل که فکر میکنید (جواب سوال های احتمالی)
- پام میخاره، تو رو خدا بیا بخارشون بلکم خفه شن! خودت ک میدونی...من دستی ندارم ک بخارونمش.
+ خار؟ خار مگه محافظ گل نیس؟ چرا میگی خفه شن؟ یا اصلا از کجا معلوم میخارن شاید که مینازن و دلشون نوازش میخواد...هووم؟ اگر دلشون خاریدن میخواست که بعد خاروندن قرمز و زخم نمیشدن که...
- چی میگییی؟!!! شاعر شدی؟ یه کلام بگو نمیخوام بخارونم برات دیگه! اصلا از اولشم نباید منتت رو میکشیدم. اخه خدا این بود رسمش؟ که ما رو محتاج بقیه کنی و اینجوری جوابمون رو بدن جای کمک؟
+ خب امتحانش که ضرر نداره! به جای خاریدن بذار بیام برات نازش کنم ببینیم چی میشه هوم؟
- وااااای باشه باشههه، تو فقط بیا بعدش هر غلطی خواستی بکن!
.
.
.
+ خب چطوره؟
- هوووم
+ یعنی الان بهتری؟ دیگه عصبانی نیستی؟
- اره، میگم خودمونیما شاید ک اصن خدا سر عمد یه کاری کرده من اینطوری شم که یاد بگیرم دیگه وقتی جایی از بدنم میخارید اش و لاشش نکنم، هوووم؟
پ.ن: دلم برا نوشتن تو اینجا کلی تنگ شده ولی فعلا متن اماده ندارم ک بذارم اینجا پس اینو ک یه نوشته قدیمی بود رو گفتم بذارم لااقل هوسم بریزه :))
البته یکمم تغییرش دادم ک بهتر شه. امیدوارم خوب شده باشه :))