مجموعه داستان کوتاه در راه ویلا / فریبا وفی / گرگ ها
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۳ ب.ظ
ب ابرهای متورم بالای سرش نگاه کرد و فکر کرد چ چیزی باعث شده بود با توریست ایتالیایی نرود؟ با آن مارکوپولوی زیبا.
اولین بار بود ک وفاداری اش محک می خورد، و او از نفس این تجربه، تجربه ای ک ب او امکان انتخاب می داد، شاد بود.
بعدها فکر کرد انتخابش را پیشاپیش کرده بود و فقط فرصت صرف نظر کردن ازادانه راضی اش می کرد.
+ محک زدن خودت نه فقط در ذهن بلکه در یک ماجرای واقعی ک ببینی چقد ب اعتقاداتت پایبندی و سربلند بیرون آمدن از آن عالیست.
اولین بار بود ک وفاداری اش محک می خورد، و او از نفس این تجربه، تجربه ای ک ب او امکان انتخاب می داد، شاد بود.
بعدها فکر کرد انتخابش را پیشاپیش کرده بود و فقط فرصت صرف نظر کردن ازادانه راضی اش می کرد.
+ محک زدن خودت نه فقط در ذهن بلکه در یک ماجرای واقعی ک ببینی چقد ب اعتقاداتت پایبندی و سربلند بیرون آمدن از آن عالیست.
۹۴/۰۹/۱۲